تو نیستی ...
و پاییز از چشم های مرد عاشقی شروع شده است
که تمام درختان را گریسته است !
در سوگ رفتنت.
برنگرد.
که برنمیگردی تو هیچوقت ....
نمی خواهم داشته باشمت ...
نترس !
فقط بیا در خزان خواسته هایم قدم بزن.
تا ببینمت ....
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است.