عقل و اخلاق

عقل و اخلاق 

 

مطالعات علمی نشان می دهد که سطح اخلاقی انسان ها به هیج وجه بالاتر از سطح عقل انها نیست .

یعنی اگر رشد عقلی من 7 ساله است باورهای من و اصول اخلاقی هم در همان سطح است .مطالعات نشان می دهد در 7 سالگی رشد اخلاقی چه هست ؟

 من کار خوب می کنم به دو دلیل : ترس و تنبیه

انسانهایی که رشد 7 ساله دارند ، بچه هایی که در 7 سالگی هستند چرا راست را می گویند؟ ، چرا مهربانی می کنند ؟ ، چرا به دیگران فرصت می دهند ؟ ، چرا منصف هستند بیسکوییت خود  را به برادر خود می دهند ؟

به دو دلیل : ترس و تنبیه

بین 7 تا 10 سالگی مساله رفع نیاز است :

ادم متوجه می شود اگر اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد ، احتیاجش براورده نمی شود در نتیجه من به شما الان یه چیزی ندهم شما هم نمی دهید .

بین 10 تا 12 سالگی به ابرو و خوب و بد بودن تبدیل می شود  :

شما اگر به مردم دنیا نگاه کنید ، چیزی نزدیک 80 درصد همین جا می ایستند ، وقتی به این مردم می گویید چرا باید کار خوب کرد ؟

حرفشان این هست یا ترس از خدا یا در این  جهان . یا تنبیه . می رویم ان دنیا جهنم است.یا الان با مشکل روبرو می شویم ، مریض می شویم . عذای ما قطع می شود. یا ابروی ما می رود .

بین 12 تا 14 سالگی  مساله اصلی وجود قانون است :

قانون است ، عمل می کنیم .

14 تا 18 ، قانون عادلانه است :

یعنی باید عادلانه و منصفانه باشد اگر نباشد بر علیه  ان می ایستیم . به همین جهت روحیه مبارزه و جنگجویی در جوان ها وجود دارد . انهایی که رشد عقلی دارند و تحصیل کرده هستند بین 18 تا 22 رعایت اصول اخلاقی ، انسانی را دارند . یعنی من عادل و منصف هستم و  هر چه می خواهد بشود ،

ادم غیر عاقل اخلاقی نمی تواند باشد .

به همین جهت است که شما در جوامع گذشته ، وقتی بروید چون ان مردم ان دانایی و عقل رو نداشته اند ،. اصول اخلاقی نبوده است ، مساله عدالت و ازادی و انصاف اصلا معنا نداشته است .

خیلی راحت و اسوده مردم نابرابری بین زن و مرد را می پذیرفتند .

یعنی نه به ازادی باور داشتند ، نه به عدالتی که برابری دارد و نه اصلا مفهوم محبت برای انها معنا داشته است .

حتی این محبت اگر شامل حال مادر من و دختر من و خواهر من می شده است . ان را به بهانه ی همسر و زنان می گرفتند و مادر و خواهر و دختر را جزء زنان نمی دانسته اند و اینجاست ان تضادی که شما در یک جامعه ای می بینید .

که بسیاری از مردان عزیزترین موجود زندگی شان مادرشان است و  یا خواهر یا دخترشان است ، ولی وقتی به جمع زنان می رسند ، اینان هیچ اهمیتی در حد و سطح مردان ندارند .و این دقیقا نشان دهنده ی این تضادی است که وقتی انسان عقل ندارد و این عقل را با رشد اخلاقی همراه نکرده است ، نه به برابری باوری دارد .، نه به ازادی باوری دارد .نه به محبت و مهربانی باور دارد. نه به حرمت و حیثت باور دارد .و نه به عدالت و انصاف باوری دارد .

بنابراین راحت و اسوده قضاوتی که راجع به زنان می کند .نشان دهنده ی این هست که من به اصول اخلاقی پایبند هستم یا نه ؟

 چه نگاهی دارم ؟ وقتی این را در چارجوب ازدواج و قوانین ازدواج وارد می کند ، نشان می دهد که من ادم اخلاقی هستم یا نه .

اگر یک انسانی هستم که حرمت انسانی را می پذیریم ، ازادی را می پذیریم ، مهربانی را می پذیریم ، واقعیت و حقیقت را می خواهم درک کنم که علم می گوید تفاوتی نیست .انصاف و عدالت رو می خواهم رعایت کنم که معلوم است که من همه ی انسانها را نه تنها برابر بلکه یکسان می دانم و انها را در جایگاه اساسی خودشان بعنوان انسان برابر می دانم .

در حالی که شما اصول اخلاقی ندارید با توضیح و توجیهات عجیب و غریب که برخی اوقات حالت بیمارگونه دارد بر علاوه بر نادانی ، حالا مجبور هستید که تفاوتی بین زن و مرد قایل بشوید یا تفاوتی میان انسانها در انسان بودن انها قایل بشوید و برای خودتان تازه از طریق تنبیه و مجازات بخواهید جهان عادلانه ی منصفانه ی اخلاقی بار بیاورید .

در جوامع ارزشهایی هستند که برخی اوقات ، این ارزشها مخالف اصول اخلاقی هستند ، ادمها را به سمت و سوی این می برند که حتی اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند ، ازادی را ، عدالت را ، انصاف را ، مهربانی را ، حرمت را ، شخصیت انسانی را ، کرامت انسانی را ، همه را نادیده بگیریند و فقط حرفش را بزنند و شعارش را بدهند .

برای اینکه یک جامعه ای به اخلاق مزین بشود شما مجبورید هستید سطح دانایی و اگاهی و عقل این انسانها را به کمال خودش برسانید و انسان تنها امتیاز او ، این تعقل و اندیشه اوست که ان را از بقیه موجودات دیگر متمایز می کند .

” دکتر هلاکویی “

لینک کوتاه (share) :

http://www.holakoueeword.com/?p=36۶
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد